پس از طلوع

۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

آن زمان ها بیشترین چیزی که دلم می خواستش همان دوچرخه ای بود که قفل شده بود پای ساختمان و همان مسیر خلوت و هوایی خوب! موسیقی خوب را نباید فراموش کرد! چیزی که مرا از دنیایی که متعلق به آن نیستم جدا کند! چیزی که مرا دور کند! چیزی که مرا در خود جای دهد! چیزی که مرا قانع کند که هنوز چیزی هست!

و منظورم از آن روزها همین ماه هشتم زندگی ام در امریکا بود! همان اولین روزهای سال جدید ایرانی! همان امروزها!

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۵ ، ۰۸:۰۴
غزاله پ.